|
|
Book's
Description:
tion] |
|
|
کلیّات شمس تبریزی یا دیوان کبیر یا دیوان شمس تبریزی، دیوانی مشتمل بر غزل (بیش از همه) و قصیده و قطعات فارسی و عربی و مَلمّع و ترجیعبند و رباعی از مولوی یا مولانا است. از برجستهترین آثار شعر عرفانی در قلمرو فرهنگ اسلامی و ادب پارسی به شمار میرود و جلوهگاه یکی از شگفتآورترین نمونههای روابط معنوی و روحانی میان دو انسان استثنائی است که عشق جنونآمیزشان به وحدت و یکی شدن میرسد تا جایی که مولوی غزل میگوید و در پایان نام شمس تبریزی را به عناوین مختلف میآورد.
دیوان شمس تبریزی هم از نظر وسعت دامنۀ تخیّل گوینده در زمینههای مختلف و هم از نظر اشتمال بر معانی عرفانی، و نیز از جهت بسیاری ابیات آن دارای اهمیت بسیار است. همچنین به لحاظ خصایص ادبی و فنی و از نظر موسیقی شعر نیز در میان آثار ادبی فارسی کاملاً متمایز است، زیرا مولوی بسیاری از سنتهای رایج شعر فارسی را از لحاظ قافیه و ردیف و انتخاب کلمات در مواردی دگرگون کرده است. از نظر وزن، اغلب غزلها دارای موسیقی خاص و متناسب با شور و جذبۀ سراینده است و از نظر قافیه، علاوه بر کلماتی که در پایان ابیات به عنوان قافیه آمده است، در میانۀ مصراعها نیز نوعی قافیه -که در ایجاد موسیقی در غزل تأثیر بسیاری دارد- رعایت شده است.
مولوی در غزلیّات بیشتر به جنبههای معنوی شعر پرداخته و به کلمات آنگونه که دیگر استادان غزل توجه داشتهاند- اعتنایی نداشته است. و نیز وحدت مضمون غزلیات او را در غزلیات دیگر استادان شعر پارسی کمتر میتوان یافت. در پایان ابیات غزلها، گاه تخلّص شاعر به عنوان «خاموش» یا «خَمُش» و گاه به صورت «خَمُش کن» آمده اما در بیشتر موارد به نام «شمس تبریز» و «شمس الحق تبریز» و گاه «صلاحالدین» تخلص کرده است.
شمس تبریزی که بود؟
شرح دیوان شمس تبریزی
شمس تبریزی یا شمسُ الدّین تبریزی صوفی، عارف و مرشد مشهورِ مولوی بود. او از خردسالی به حالات غریب دچار شد و در معرض تحوّلی ژرف قرار گرفت. ظاهراً بنا به علاقۀ پدر چندگاهی به آموختن فقه گذراند و از آن پس مدام در ترجیح فقه و تصّوف بر یکدیگر در نوسان بود. یکچند در حلقۀ مریدان شیخ ابوبکر سِلّهباف تبریزی بود. روزگارش را با مکتبداری و بندبافی میگذراند و در سفرهایش به خدمت بزرگان میرسید. در جُمادیالآخر 642 وارد قونیّه شد و در آنجا بود که مولوی به ملاقات وی نائل آمد. آنچه بین آنها گذشت معلوم نیست اما بعد از این ملاقات تحوّلی ناگهانی در احوال مولوی پدید آمد و وی به دامن شمس درآویخت و درِ خانه بر آشنا و بیگانه بست و مسند تدریس و کرسی وعظ ترک گفت.
مریدان مولانا و اهل قونیّه به سرزنش وی برخاستند و چون حاصلی نبردند بنای دشمنی با شمس گذاشتند و او را ساحر خواندند. شمس که از این رفتار آزرده شده بود، علیرغم اصرار و ابرام و عجز و نیاز مولوی در شوّال 643 از قونیه رفت. مولوی به جستجوی او برآمد و عاقبت گویا خبر او را در دمشق یافت و نامههای منظوم بدو نوشت که آخرالامر در دل شمس تأثیر کرد و ظاهراً مایل به بازآمدن به قونیّه گشت. یاران و مریدان مولانا هم که در نتیجۀ غیبت شمس و پژمردگی و دلتنگی مولوی از دیدار و گفتار و ارشاد او محروم مانده بودند، از کردۀ خود پشیمان شدند و از مولوی طلب عفو کردند.
مولانا پسر خود سلطان ولد را برای عذرخواهی روانۀ خدمت شمس کرد، و شمس در 644 به قونیه بازآمد. اما باز مریدان مولانا بدگویی از او را آغاز کردند و سخنِ آشفتگی مولوی نقل مجالس علما و عوام قونیّه شد. به هر روی، خاص و عام و حتی بعضی از پیوستگان و خویشان مولانا، در آزار شمس تبریزی همدست شدند. بدین جهت، شمس دل از قونیّه برکند و عزم غیبت کرد. عاقبت کار وی معلوم نیست. گویند در 645 غیبت کرد و پس از آن خبر و اثری از وی باقی نیست. بعضی گویند پیش از آنکه از قونیّه خارج شود به ضرب کاردِ دشمنان از پا درآمد. شمس تبریزی مردی دانا و کامل و جهاندیده بود و در سلوک ظاهر و سیر باطن مقامی بلند داشت و به صحبت بسیاری از مردان بزرگ رسیده بود. آنچه از اقوالش موجود است نمایانگر فصاحت و روشنبینی است.
از وی تألیفی موجود نیست، و مقالات شمس (تبریزی) حاصل گردآوری بعضی از یادداشتهایی است که مریدان از سخنان وی فراهم و تدوین کردهاند. مولانا غزلیّات خود را بهنام وی ساخته و بدین ترتیب کّلیات شمس را فراهم آورده است.
در کتاب شرح دیوان شمس تبریزی (جلد ۲) چه میخوانیم؟
شرح دیوان شمس تبریزی، اثری است که در جهت شناخت و فهم غزلیات مولانا گردآوری شده است. کریم زمانی در صد فصل جلد اول این کتاب به تشریح و تفسیر اشعار دیوان شمس تبریزی پرداخته و وزن، تفسیر ابیات، ارائۀ مراجع و کتب و اشاره به احادیث و آیات قرآن نیز در آن گنجانده شده است. صد فصل جلد دوم این کتاب نیز تشریح و تفسیر اشعار دیوان شمس تبریزی است.
بریدههایی از کتاب شرح دیوان شمس تبریزی (جلد ۲)
«چه خواهد کرد شمعِ لایَزالی فلک را، و این دو شمعِ سرنگون را؟
شمع جاودانِ ایزد متعال با افلاک و این دو شمع واژگون (خورشید و ماه) چه خواهد کرد؟ مسلماً بنیادش را بر کَنَد. چنانکه قرآن کریم نیز از محو و تاریکی ستارگان و خورشید خبر میدهد (مانند آیات آغازین سورۀ تکویر). پس همۀ معبودهای آفل که مورد پرستش مردم غافل است. به حکم یا هُو یا مَنْ لا هُو الّا هُو به نیستی و فنا روند.»
«شرابِ صِرف سلطانی بریزیم بخوابانیم عقلِ ذُوفنون را
شراب ناب شاهانۀ عشق را در جام قلبها میریزیم و بر عقلِ همه فنْ حریفِ دنیایی غلبه کنیم و آن را مقهور سازیم.
شرابِ صرف: شراب ناب. یکی از طُرق تهیۀ شراب ناب اینست که کوزهای دهانبسته را به درون خمرۀ شراب میاندازند. رفتهرفته شراب از تخلخل کوزه به صورت تصفیهشده به درون آن راه پیدا میکند. این نوع شراب، خالص از هرگونه دُرد و اضافه است؛ منظور از «شرابِ صرف» در اینجا عشق آسمانی است.»
خواندن کتاب شرح دیوان شمس تبریزی (جلد ۲) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این اولین بار است که دیوان کبیر بیت به بیت شرح داده شده است. باید ابتدا جلد اول این کتاب و سپس جلد دوم آن را مطالعه نمایید. خواندن این اثر ارزشمند و فاخر را به همۀ دوستداران مولانا توصیه میکنیم.
دربارۀ نویسندۀ کتاب شرح دیوان شمس تبریزی (جلد ۲)
مولوی یا جلالالدین بلخی یا جلالالدین رومی معروف به «مولانا» و «ملاّی روم» و «مولانای روم یا رومی»؛ ملّقب به «خداوندگار» در سال 604 قمری در بلخ به دنیا آمد و در سال 672 قمری در قونیه (ترکیه امروزی) درگذشت. او شاعر، حکیم و واعظ بود. پدرش بهاءالدّین ولد در بلخ مسند تدریس و فتوی داشت اما به سبب رنجش از سلطان محمد خوارزمشاه، هنگامی که جلالالدین کودک بود از بلخ بیرون آمد و سرانجام به قونیّه رفت و تا هنگام وفات آنجا ماند. جلالالدین در هنگام فوت پدرش 24 ساله بود، به جای پدر به وعظ و فتوی پرداخت.
چندی بعد برهانالدین محقق ترمذی، از مشایخ صوفیّه و از مریدان بهاءالدین ولد در بلخ، از خراسان به قونیه آمد و جلالالدین جوان را تحت ارشاد و تربیت خویش گرفت و او را یک چند به حلب و دمشق فرستاد و تدریجاً با معارف صوفیه آشنایی تمام داد. تا چند سال پس از وفات ترمذی، جلالالدین همچنان در مسند تدریس مستقر بود تا آنکه شمس تبریزی در 642 به وی پیوست و از صحبت شمس انقلابی روحانی در وجود او پدید آمد و مسند تدریس و فتوی را ترک گفت.
تحول روحی مولانا و پیامدهای آن سبب نارضایی و خشم مریدان مولانا شد تا آنجا که شمس در 643 به دمشق سفر کرد و کوشید یکچند خود را از مولانا دور نگه دارد ولی موفق نشد و عاقبت در 644 به قونیّه بازگشت اما چندی بعد در 645 بهناگاه ناپدید شد. این شایعه که او به دست مریدان مولانا کشته شده است بیشک در عهد حیات مولوی وجود نداشته و بعدها به وجود آمده است؛ زیرا بعد از غیبت شمس، مولوی چند بار به جستجوی او به دمشق سفر کرد اما از گمشدۀ خود نشانی نیافت. بعد از آن مولانا مسند تدریس و فتوی را بهکلی ترک گفت و به تربیت صوفیّه و مراقبت باطن پرداخت.
ارتباط او با شیخ صلاحالدین زرکوب، خلیفه و شیخ مولویه که مردی زاهد و متعبّد بود و سپس تعلّق خاطرش به حسامالدین چلبی شاگرد و رفیق خویش، در این دوره از عمر (647 تا 672) او را سخت مشغول داشت. در واقع شماری از غزلیّات کلیات شمس به نام همین صلاحالدین زرکوب سروده شده است و مثنوی هم که مهمترین اثر عرفانی ادب فارسی است به خواهش و تشویق حسامالدین چلبی به وجود آمده است.
شرح دیوان شمس تبریزی
مولانا خداوند معانی بلند روحانی، و شاعری حسّاس و جهانبین بود. سختگیری و تعصّب را خامی میشمرد و با آنکه خود فردی متّقی و وارسته بود با اعتقادات دیگران معارضه نمیکرد و رواداری و تسامح را پسندیده میداشت. به اعتقاد او، انسان مبدأ و اصلی دارد که منشأ وحدت و اتحاد است، اما در این جهانِ کثرت و اختلاف، از آن دور افتاده و جدا مانده است و هدف تمام مساعی و مجاهدات وی آن است که بار دیگر به «اصل» خویش بازگردد. و به همین لحاظ مولانا شریعت و اخلاق و طریقت را وسایلی برای نیل حقیقت که غایت مطلوب و اصل و مبدأ وجود است به شمار میآورد.
شعر او بیش از آنکه به فنون و صناعات شعری و آرایههای تصنّعی توجه داشته باشد در مثنوی به معنی و مقصودِ مورد نظر -که غالباً عارفانه و حکمتآموز است- و در کلیات شمس به بیرون ریختن عشق سوزنده متمایل است. در نثر، کلام وی در عین صراحت و سادگی، فصاحت تمام دارد و همه جا دور از ابهام است. همچنین در بیشتر موارد، به روش مشایخ صوفیّه، انشائش به آیات و احادیث و اخبار و اشعار آراسته است.
دربارۀ شارح کتاب شرح دیوان شمس تبریزی (جلد ۲)
شرح دیوان شمس تبریزی
کریم زمانی در سال 1330 به دنیا آمد. او مولویشناس ایرانی و مترجم و مفسر قرآنکریم است. دورۀ کارشناسیاش را در رشتۀ زبان و ادبیات عربی در دانشگاه تهران گذارند و برجستهترین اثر او «شرح جامع مثنوی معنوی» در هفت مجلد است که بیش از سی بار تجدید چاپ شده است. از دیگر آثار او میتوان به «نینامه»، «ترجمۀ روشنگر قرآن کریم»، «شرح کامل فیه ما فیه: گفتارهایی از مولانا جلالالدین محمد بلخی (رومی)» و «بر لب دریای مثنوی معنوی» اشاره کرد. |
Tags: Persian literature, ancient texts, Shams' sonnets |
|
|
|
Please review these other products:
|
Customers who bought this item also bought
|