|
|
Book's
Description:
tion] |
|
|
اولین بار كه آمد، نزدیك به دوازده سال داشتم. یادم است كه بهار بود و همه چیز در نگاه او (یا من؟) شكوفا و دلفریب. به من میگفت: «تو مریدی و من مراد» و من از حرف او تعجب میكردم. بعد از چند روز، دیگر او را ندیدم و با رفتن او (یا من؟) بهار هم رفت... |
Tags: داستان كوتاه خارجي, Foreign short story, |
|