|
|
Book's
Description:
tion] |
|
|
فقط نور یک چراغ کوچک بود و بوی تندِ کاشاسا.گره گورائو لیوان را سرکشید، از گوشۀ دهان تفی انداخت و لیوان دیگری سفارش داد. چشمان بی فروغ گاریمپهئیروها ، گره گورائو را نظاره می کرد و همه منتظر بودند که او بقیه ماجرا را تعریف کند.- خوب، بعد چه اتفاقی افتاد؟- هیچ. برای من اتفاقی نیفتاد. اگر اتفاقی افتاده بود به جای آن که این جا باشم، آن جا افتاده بودم. بدن من بسته است، نفوذناپذیر است. گلوله به بدنم فرو نمی رود. چون حمایت شده هستم، بله، جمایت شده پدر تعمیدی ام، پدر سیسرو، همین طور تحت حمایت آنتوان ده کاسکای قدیس. ولی بد ماجرایی بود. پلیس همه جا بود. |
Tags: داستان كوتاه خارجي, Foreign short story, |
|