|
|
Book's
Description:
tion] |
|
|
واژهها و اصطلاحات رایج در فارسی امروز را به دو دستۀ کلی رسمی و گفتاری میتوان تقسیم کرد. بخش اعظم این واژگان بینشاناند، یعنی هیچ رنگ و بوی خاصی ندارند و در هر دو نوع گفتاری یا نوشتاری ممکن است به کار روند؛ مانند «آنجا، امسال، اسب، اراده، امید، برادر، خوشحال، شادی، زمین، نابغه، تصمیم گرفتن، فراموش کردن» و امثال آن. حدود یکپنجم واژگان فارسی امروز متعلق به گونۀ گفتاری است. بنابراین اگر کل واحدهای واژگانی فارسی امروز را چهلهزار تا فرض کنیم، یکپنجم این مقدار، یعنی حدود هشتهزار تا، مختص فارسی گفتاری است. این کتاب دربردارندۀ این بخش از فارسی امروز است.منظور از فارسی گفتاری آن بخش از زبان فارسی معیار ـ یعنی لهجۀ تهرانی ـ است که اهل زبان در گفتوگوهای روزمرّۀ خود به طور طبیعی به کار میبرند و کاربرد آن را در گفتار یا نوشتار رسمی غیرعادی و نابجا میشمارند. بنابراین اگر کسی مثلاً در سخنرانی یا نوشتۀ رسمی خود از اصطلاحاتی چون «پدرصلواتی، قمپز درکردن یا تا لِنگ ظهر خوابیدن» استفاده کند، برای فارسیزبانان عجیب و غیرطبیعی جلوه خواهد کرد.نویسندۀ فرهنگ فارسی گفتاری واحدهای واژگانی فرهنگ حاضر را در طول چند سال و عمدتاً از گفتوگوهای روزانۀ فارسیزبانان، برنامههای رادیو و تلویزیون، و نوشتههای وبگاهها و وبنوشتهای گوناگون گردآوری کرده است و این در حالی است که فرهنگهای مشابهی که تا کنون به فارسی تألیف و منتشر شدهاند عمدتاً متکی بر متون ادبیات داستانی معاصر بودهاند. نویسنده در ابتدای این مجموعه به بیان ویژگیهای فارسی گفتاری پرداخته است و آنها را در حوزههای آوایی و دستوری و واژگانی ـ کاربردی برشمرده است و پس از آن راهنمای استفاده از فرهنگ را شامل مدخلبندی، تلفظ؛ هویت دستوری، برچسبهای کاربردی و اخلاقی، و ثبت فارسی گفتاری آورده است. پس از متنِ فرهنگ نیز جدول آوانگاری و تحولات آوایی فارسی گفتاری در مقایسه با فارسی رسمی بخشهای پایانی این کتاب را شکل میدهند.در این فرهنگ برای سهولت مراجعۀ کاربر، تمام واحدهای واژگانی مدخل شدهاند و چیزی به عنوان زیرمدخل وجود ندارد؛ مثلاً پا، پابهماه، پاچهپاره، به پای هم پیرشدن، پا تو کفش کسی کردن هر کدام مدخلی مستقل هستند و در ردیف الفبایی خود آمدهاند.مدخلهای فرهنگ از لحاظ کاربرد یا جایگاه اخلاقی ـ اجتماعی به دو دسته تقسیم شدهاند: دستۀ اول آنهایی هستند که هیچ رنگ و بوی خاصی جز گفتاری بودن ندارند؛ مقل از آب دراومدن، الکی، ایشالا، پاچیدن و …. و دستۀ دوم آنهاییاند که کاربرد یا بار اخلاقی ـ اجتماعی خاصی دارند. این دسته با این برچسبها مشخص شدهاند: بیادبانه، توهینآمیز، رسمی، عامیانه، تحقیرآمیز، محترمانه، خودمونی، زشت، فحش، مؤدبانه، تعارف، دعا، طنز، کودکانه و نفرین.شیوۀ این فرهنگ در ثبت گفتاری چنین است: املا در حد ممکن مطابق تلفظ است؛ تعریفنگاری واژهها و اصطلاحات گفتاری به همان زبان گفتاری است؛ در جملههای گفتاری ترتب طبیعی اجزای جمله حفظ شده است و اینکه حرف اضاف «را» در فارسی گفتاری به یکی از دو صورت «رو» یا «و» بسته به صدای ماقبلش تلفظ میشود که در این فرهنگ به صورت فونت ریزتر و آندیسبالا تایپ شده است. |
Tags: ادبيات فارسي ، لغتنامه مغولي مغولان, Persian Language References Dictionary Monolingual |
|