شخصیت اصلی داستان جوانی است ساده دل، گاهی هم ساده لوح و حتا روان پریش که برای مداوا به سوئیس رفته؛ ما از زبان این جوان حرف هایی می شنویم و کارهایی می بینیم که برای لحظه ای کوتاه لایه ای از لایه های بی شمار شخصیت او را روشن می کند و با آن چه که درباره اش گفته و نوشته شده کاملا متضاد و متفاوت است.