|
|
Book's
Description:
tion] |
|
|
خاما نبايد نوشته ميشد. يك بار يكي خيلي سال قبل او را زندگي كرد و در شبي، اين راز مگو را گفت و ديگر به سخن درنيامد. لال شد. و گذشت و گذشت و گذشت تا رسيد به يكي كه كارش گفتن است. اين كلمهها اميد دارند خاما زنده شود و آن راوي هم. به رقص و به رنگرنگ زرد و قرمز اين حلقه آتش، بايد كه جاري شد و... |
Tags: Iran, literature, Persian stories, Iranian novels |
|