|
|
Book's
Description:
tion] |
|
|
تا آسمان از پیچ انتهای کوچه بگذرد، عادل در همان نقطه ایستاد و از پشت دور شدن او را نظاره کرد. آسمان همین که پیچ را پشت سر گذاشت و از دید عادل دور شد، در گوشه ای متوقف شد و با شتاب بسیار شروع کرد به باز کردن کاغذ کادوی دور تابلو. تابلو را که در مقابل خود گرفت خط بسیار زیبایی در قابی شیشه ای را دید که عبارت نوشته شده ی آن نه تنها چشمان دخترک بلکه قلب او را نیز مالامال از شعف ساخت. به کلی از خود بیخود شد. نمی دانست چه مدت به آن تابلو خیره شده، اما زمانی که چشم از عبارت روی آن برداشت ناخودآگاه تابلو را به سینه گذاشت و آن را محکم به خود فشرد. دوباره آن را در مقابل خود گرفت و بارها و بارها خواندش. یک بیت از اشعار حضرت حافظ بود قلمی شده با خط نستعلیق بسیار: صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم / تا به کی از غم تو ناله ی شبگیر کنم |
Tags: Novel, Persian story, literature |
|