|
|
Book's
Description:
tion] |
|
|
اثر پیش رو دربرگیرنده ی داستان بوحامد خجندی و حکایاتی جذاب و پندآموز به زبان ساده و شیرین است که به قرن هفتم و روزگاران آن زمان مرتبط می شود.
بوحامد خجندی در این رساله از شجره نامه ی خود می گوید و قصد دارد راز های جهان هستی و اسرار بزرگ و نهفته که پیش از این بر کسی آشکار نشده نمایان، و چندین حکایت زیبا و نافذ را نقل کند.
گزیده ای از کتاب
زیرکی حکیمی را گفت: چه حکمتی است در کلام فیلسوفان که نه سخن تازه ای است، نه منظوم است که آدمی را خوش آید و نه رازهای کیمیاگری و شعبده آشکار می کند، اما مردمان چنین محسور ایشان می شوند؟ حکیم گفت: این چیزی نباشد جز لطف اللهی.
نصایح
آهنگر توشه سفر مهیا ساخت و اسبی آراست و همیانی زر بر کفم بنهاد و رقعه ای بر من بنمود که این رقعه حکم امان نامه حاکم ری دارد و با آن تا اصفهان توانی رفتن. یکدیگر در آغوش گرفتیم و بدرود گفتیم و من سوار بر اسب از ری برفتم. در این سه سال و چند صباحی که در ری بودم، قرن هفتم بر مسلمین حلول کرد و همه منتظر بودند تا حادثه ای مهم رخ دهد ولی سال نو آمد و اتفاقی نیافتاد.
مملکت بزرگی که روزی ایرانشهرش می خواندند، در این روزگار یکسره در کام جنگ های ملوک و اقوام مختلف است؛ غزنویان و سلجوقیان رفته و خوارزمشاهیان بدان اریکه تکیه دارند، اما هیچ ایشان را در دل مردمان جایی نباشد که پادشاهان به جای عمران و آبادانی ملک و سامان رعایا، در فکر فتوحات بیشترند و مردمان در بیم و هراس و فقر می زیند. |
Tags: literature , persian fiction , roman |
|