|
|
Book's
Description:
tion] |
|
|
کهنه و نو، سنت و مدرنیته است؛ نسل تازهای که میکوشد مناسبات خشک جامعه سنتی را کنار بزند و به مفهوم تازهای از زندگی دست یابد. داستان در دهه 70 تا اوایل دهه 80 شمسی میگذرد که اصلیترین گفتمان آن اصلاحات و گفتمان فرهنگی است. میتوان گفت رمان به لحاظ شخصیتپردازی پیچیدهترین اثر بلقیس سلیمانی است. او همواره از اولین رمان خود یعنی «بازیِ آخر بانو» تا آخرین اثرش «تخم شر» از شهر خود و تجربههای زیستهاش نوشته است. ضمن اینکه اغلب در پی بازنمایی ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی و گفتمانی یک دوره تاریخی است. «تخم شر» داستان عاشقی دو نسل از مردمان این سرزمین است. نسلی که در بزرگداشت عشق استخوان و جان و عمر میسوزاند و نسلی که عشق و خود را تباه و ویران میکند. اما در این میانه مدام گذشته تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نسلهای پیشین با امیدها، عشقها، پنهانکاریها و گناهانشان فراخوانده میشود تا نسل تازه بهتر فهمیده شود. بلقیس سلیمانی متولد 1342 در کرمان است و در کنار نویسندگی، مقالات ادبی بسیاری هم برای مجلات نوشته است. برخی از آثارش نیز جوایزی کسب کردهاند، از جمله رمان «بازی آخر بانو» که برنده جایزه ادبی مهرگان و بهترین رمان بخش ویژه جایزه ادبی اصفهان بوده است. بخشی از رمان «تخم شر» را بخوانیم: «عبدالحی مذهبی بود، نه مذهبی قشری و معمولی. به روشنفکران دینی تعلق خاطر داشت. تازه این ترکیب عجیب و غریب باب شده بود و به آدمهایی مثل دکتر سروش و مجتهد شبستری میگفتند روشنفکر دینی. عبدالحی از سینهچاکان این جماعت بود. شاگرد سروش بود و هرجا دکتر سروش سخنرانی یا جلسهای داشت، او هم حضور داشت. ماهرخ هم چندبار با آنها، مینو و عبدالحی، به اینجلسات رفت. اما سهراب نرفت. با این همه مجله کیان و مدرسه را میخریدند و میخواندند. کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت را که یکجورهایی مانیفست این فرقه بود با ماهرخ و با وسواس خواندند و در مورد موضوعاتش بحث کردند.» |
Tags: داستان و رمان ايراني, Iranian story and novel |
|