|
|
Book's
Description:
tion] |
|
|
دختر جلو مغازه ايستاد. شيشه ي ويترين خاک گرفته بود. هم از تو، هم از بيرون. توي ويترين چند ليوان بود با يک پارچ بلور. يکي از ليوان ها دمر افتاده بود کنار سوسک مرده. دختر انگشتش را گذاشت روي شيشه و پايين آورد… |
Tags: Iran, literature, Persian stories, Iranian novels |
|